-
مثل قاصدک...
25 فروردین 1391 18:45
گاهی باید آرزوهایت را مثل قاصدک بگذاری کف دستت و بسپاریشان به دست باد تا بروند و سهم دیگران شوند...
-
دستای خالی...
25 فروردین 1391 17:37
خدایا دستهای خالی ام را بگیر...میدانم بنده ی خوبی نبودم... ولی این را هم میدانم که خدای خوبی هستی...
-
اینو بفهم...
25 فروردین 1391 13:24
به بعضیها باید گفت:اگه تو روت خندیدم به خاطر این بود که نخواستم تو روت بالا بیارم... اینو بفهم...
-
پدرم...
25 فروردین 1391 09:27
وقتی پشت سر پدرت از پله ها می آیی پایین و میبینی چقدر آهسته میره،میفهمی پیر شده... وقتی صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده... وقتی بعد از غذا یه مشت دارو میخوره ،میفهمی چقدر درد داره اما هیچی نمیگه... وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های توست دلت میخواد بمیری...
-
حالا کجان؟!!...
24 فروردین 1391 16:50
ببینم اونایی که قبلا هی واسه هم می مردند الان کجان که برم واسشون فاتحه بخونم؟!!!...
-
بار...
21 فروردین 1391 21:13
بعضی ها یار نیستند بارند...وقتی میرن آدم احساس میکنه " سبک " شده!!!
-
به سلامتی خودمون...
21 فروردین 1391 19:17
به سلامتی خودمون که همیشه اونی شدیم که بقیه میخوان ولی هیچکس اونی نشد که ما میخواستیم...
-
آخر دنیا...
21 فروردین 1391 14:39
خدا زمین را مدور آفرید تا به انسانها بگوید همان لحظه که تصور میکنی به آخر دنیا رسیده ای، درست در نقطه ی آغاز هستی...